تأسیس دانشگاه های تک جنسیتی یکی از طرح های آموزش عالی رایج در تمام دنیاست که شروع آن به قرن نوزده برمی گردد. لزوم تحصیلات تکمیلی برای زنان و ایجاد دانشگاه های تک جنسیتی از مسایلی می باشد که چندی است مورد توجه قرار گرفته است. این امر در راستای اسلامی کردن دانشگاه هاست و می تواند نقاط مثبت بسیاری داشته باشد. این تحقیق با هدف بررسی انگیزه های فرهنگی خانواده های تهرانی از تحصیل دانشجویان دختر در دانشکده تک جنسیتی رفاه، صورت گرفته است. سوال اصلی این پژوهش، انگیزه های فرهنگی خانواده های تهرانی از تحصیل دانشجویان دختر در دانشکده تک جنسیتی رفاه می باشد که برای پاسخ به آن از رویکرد پژوهش کیفی و ابزار مصاحبه استفاده شده است. جامعه تحقیق، شامل 102 تن از خانواده های دانشجویان دانشکده رفاه می باشد که فرزندشان رتبه مورد نظر در کنکور سال 1398 را کسب نموده و برای مصاحبه به دانشکده دعوت شده اند. روش نمونه گیری به صورت دسترس می باشد و از نمونه های در دسترس والدینی که برای ثبت نام همراه فرزندشان آمده بودند، استفاده شد و محقق، مصاحبه را تا زمانیکه به اشباع نظری پاسخ دهندگان رسید ادامه داد. ابزار گردآوری مصاحبه و روش تجزیه تحلیل داده ها، تحلیل مضمون است. نتایج به دست آمده از این تحقیق، در چهار دسته انگیزه های دینی، انگیزه های اجتماعی، انگیزه های آموزشی و انگیزه های روانی دسته بندی شده اند. یافته های تحقیق، مبنی بر دیدگاه های مختلف خانواده ها درباره انگیزه ی فرهنگی تحصیل دانشجویان در دانشکده تک جنسیتی رفاه می باشد. در جمع بندی دیدگاه ها به نظر می رسد که دانشگاه های تک جنسیتی مورد تایید و استقبال بسیاری از خانواده های مشارکت کننده است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، رضایت خانواده ها از حضور فرزندانشان در دانشگاه تک جنسیتی رفاه، نشان از موفقیت این دانشگاه در نیل به اهداف خود می باشد. لذا ارتقای علمی و دینی دانشجویان با حذف آسیب های ناشی از حضور جنس مخالف، همواره مورد تاکید بود. به صورت کلی می توان گفت که از میان انگیزه های خانواده ها، انگیزه ی دینی پررنگ تر از سایر موارد بود و زمانیکه با آنها درباره هدف و انگیزه شان صحبت می شد اولین چیزی که مطرح می نمودند مضامین سازمان دهنده ایی بود که در مقوله دینی دسته بندی شد و تاکید چند باره بر روی این مسأله داشتند. پس از انگیزه دینی، اکثر مصاحبه شوندگان مسایل تربیتی را در اولویت نظرات خود بیان نمودند که در راستای استرس خانواده ها از رها کردن فرزندشان در محیطی اجتماعی است که خودشان ناظر بر آن نیستند که این مسأله برای عدم اطمینان آنها از چگونگی تربیت و درونی شدن فرهنگ خانوادگی شان است