پژوهش حاضر با هدف شناسایی نگرش زنان جوان در مورد فرزندآوری انجام گرفته است. جامعه مورد نظر این پژوهش، زنان 20 تا 40 سال ساکن شهر تهران بودند که با گذشت حداقل سه سال یا بیشتر از زندگی مشترک شان، بدون مشکل پزشکی و به طور ارادی صاحب فرزند نشده باشند. برای رسیدن به هدف پژوهش از روش کیفی و ابزار مصاحبهی نیمه ساخت یافته استفاده شد. نمونهها به صورت هدفمند از جامعه آماری انتخاب شدند و مصاحبهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت که در نهایت به 14 نفر رسیدیم. برای تحلیل مصاحبهها از شیوهی تحلیل مضمون و روش سه مرحلهای کدگذاری پایه، سازمان دهنده و فراگیر استفاده شده است.
بنا به یافتههای پژوهش، نگرش زنان جوان در مورد فرزندآوری را میتوان در شش بعد فردی، بین فردی، دینی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی قرار داد. در حیطهی فردی، زنان، فرزندآوری را مسئولیتی سنگین، محدودیت زا، موجب استحکام خانواده، رشد و تکامل مادر و باعث افزایش شور و نشاط زندگی و دوست داشتنی میدانستند. همچنین داشتن آمادگی روحی و جسمی و رسیدن به کمال و بلوغ فکری را لازمهی فرزنددار شدن میدانستند. در حیطهی بین فردی زنان معتقد بودند زمانی باید صاحب فرزند شوند که در رابطهی زناشویی به ثبات رسیده باشند. همچنین آنها فرزندآوری را باعث ایجاد اختلاف بین زوجین و از بین رفتن زندگی دونفره شان میدانستند. نگرش دینی زنان در مورد فرزندآوری گویای این مطلب بود که برخی زنان فرزندآوری را وظیفهای دینی میدانستند که انجام آن موجب خشنودی خداوند میشود. همچنین آنها بر این باور بودند روزی فرزند از جانب خداوند تامین میشود. در مقابل برخی از زنان معتقد بودند که برای فرزنددار شدن میبایست به ثبات در وضعیت اقتصادی رسیده باشند و حداقل توانایی نیازهای مادی فرزند را داشته باشند. در حیطهی نگرش فرهنگی، زنان از مرسوم بودن تاخیر در فرزندآوری سخن گفتند و در حیطهی اجتماعی به عدم مقبولیت فرزندآوری در جامعه و ترجیح تحصیل و اشتغال بر فرزندآوری در جامعه، اشاره داشتند