هدف پژوهش حاضرکاهش سطح آسیب پذیری به استرس از طریق روش مواجهه و بازداری از پاسخ در افراد دارای نیمرخ نوروتیک – وجدانی بودن است. در این پژوهش روش پژوهشی مورد منفرد با طرح خط پایه¬ی چندگانه با یک آزمودنی مورد استفاده قرار گرفت. طرح خط پایه¬ی چندگانه شامل کاربرد یک موقعیت مداخله در دو یا چند خط پایه¬ی مختلف در یک مدل زمانی پلکانی بود. آزمودنی این پژوهش از دانشجویان یکی از دانشگاه¬های شهر تهران بود که به روش نمونه گیری هدفمند توسط تست نئو انتخاب گردید. این آزمودنی در طی 9 جلسه مداخله¬ی انفرادی، مداخله مواجهه و بازداری از پاسخ را دریافت نمود. ابزار سنجش پژوهش حاضر شامل پرسشنامه شخصیت نئو (مک کرا و کاستا، 1992)، پرسشنامه خودگزارشی افسردگی، اضطراب و استرس (لاویبوند و لاویبوند، 1995) و مقیاس آسیب پذیری به استرس (میلر و اسمیت، 1985) و مقیاس نشانگان وسواس مادزلی (هاجسون و راچمن، 1977) و ییل براون بود. یافته¬های پژوهش حاضر براساس تحلیل دیداری و شاخصهای آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها نشان دادند مداخله مورد نظر بر نیمرخ شخصیتی روان رنجوری – وجدانی بودن (با PND %100)، شدت نشانگان وسواس، سطح آسیب پذیری به استرس، افسردگی، اضطراب و استرس در آزمودنی اثربخش بوده است، همچنین یافته¬های جانبی نشان داد که آموزش مواجهه و بازداری از پاسخ بر صفات برون گرایی، بازبودن نسبت به تجربه، و توافقجویی نیز اثرگذار بوده است. نتایج پژوهش¬ حاضر نشان داد که روش مواجهه و بازداری از پاسخ بر نیمرخ روان رنجوری - وجدانی بودن، سطح آسیب پذیری به استرس، افسردگی، اضطراب، استرس و شدت نشانگان وسواس اثرگذاشته و منجر به کاهش شاخص¬های وسواس در این فرد شده است