بررسی¬ها در زمینه اختلال وسواس، شیوع این اختلال و توجه به آمارهای معتبر در این زمینه اهمیت لزوم تمرکز بیش¬تر مطالعات روان¬شناسی بر بهبودی افراد دارای نشانگان وسواس را خاطر نشان می¬کند. از سویی دیگر، به علت مناسب نبودن رویکردهای درمانی برای همه افراد، نیازمند به وجود رویکردهای درمانی جدید هستیم. رویکردهای درمانی موج سوم در سال¬های اخیر در حوزه¬ی روان¬شناسی مورد توجه قرار گرفته است. از طرفی دیگر وجود سیستم ظرفیت مثبت در نظام معیارهای دامنه پژوهش (RDoC) یک مسیر درمانی درست را ایجاد می¬کند. بر همین اساس مطالعه حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی برنامه درمان اختلال وسواس، طبق سیستم ظرفیت مثبت نظام معیارهای دامنه تحقیق (RDoC) می¬باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد مبتلا به اختلال وسواس در شهر تهران بود و نمونهگیری در این پژوهش به صورت هدفمند و برطبق اطلاعیه¬ای که مرکز مشاوره و روان¬شناسی دانشگاه رفاه واقع در شهر تهران برای شرکت افراد در پژوهش می¬دهد، انتخاب شد. شرکت¬کنندگان واجد ملاکهای ورود به پژوهش بودند. تعداد افراد نمونه در رویکرد کیفی تعداد 8 مراجع بود که داده¬های ما را تکمیل و به اشباع رساند. این پژوهش از لحاظ روش¬شناسی از نوع پژوهش کیفی با رویکرد گراندد تئوری (زمینه¬ای) مبتنی بر تجربه زیسته مصاحبه¬شوندگان است. دادهها با استفاده از مصاحبهی نیمه ساختار یافته و عمیق با افراد دارای نشانگان وسواس که این افراد یا تشخیص وسواس توسط متخصص را داشتند و یا با کسب نمره بالا در آزمون ییل براون همراه بودند، بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده¬ها مبتنی بر روش گراندد تئوری با روش استراوس و کوربین و سه مرحله کدگذاری انجام شد. کدهای نظری بدست آمده در پژوهش شامل: ارتقاء پاسخ¬گویی به تقویت، ارتقاء یادگیری تقویت، ارزش¬گذاری تقویت و ارتقاء امیدواری در کسب تقویت می¬باشد که چهار دسته کد محوری و ده کد باز را شامل شدند که با عاملهای عاطفه مثبت در نظام RDoC تطابق بالایی داشتند کدهای باز، محوری و نظری بر اساس مدل سه مرحله¬ای کدگذاری انجام شدند و با تایید دو متخصص روان¬شناسی با ضریب کاپا 85 درصد مورد اعتبار قرار گرفت. سپس مدل مفهومی طراحی شد. نهایتا و بر اساس مدل مفهومی، پروتکل درمانی تدوین گردید. پروتکل درمانی نیز توسط 2 ارزیاب مورد بررسی قرار گرفت و با ضریب کاپای 76 درصد اعتباریابی شد. طبق مدل بدست آمده، فنون، فرایند و محتوا زیر مجموعه¬ی مولفه¬های وسواس که همان کدهای نظری است؛ می¬باشد. این پروتکل درمانی قادر است راهبردهای موثری در زمینه افزایش میزان ظرفیت مثبت به افراد پیشنهاد دهد. اما مطالعات بیشتری در خصوص یافتن کدهای بیشتر و دقیقتر، جهت تحصیل نتایج قابل اتکا مورد نیاز است