هدف از پژوهش حاضر بررسی آسیبشناسی پیشایندهای روانشناختی پیروی نوجوانان از بلاگرهای اینستاگرامی بود. جامعه پژوهشی شامل کلیه نوجوانان دختر بین 12 تا 18 ساله شهر تهران بودند که در سال 1400-1401 در شبکه اجتماعی اینستاگرام بلاگرهای معروف را دنبال می کردند. روش پژوهش، کیفی و از نوع داده بنیاد بوده است. افراد مورد نظر پژوهش براساس منطق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد نمونه ها 8 نفر بودند که این تعداد از طریق اشباع نظری حاصل شد. ابزار اندازه گیری مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده که مدت زمان لازم برای انجام هر مصاحبه به طور میانگین 45 دقیقه بود و مصاحبه ضبط و سپس متن کامل مصاحبه پیاده سازی شده و بعد کدگذاری لازم با روش سه سطحی با کارشناسان انجام شد. پس از تجزیه و تحلیل مصاحبهها، دادهها در سه کد باز) 78 کد(، محوری) 13 کد(و انتخابی) 6 کد(دسته بندی شدند که مجموعاً پیشایندهای)عوامل زمینهای و مداخلهای(پیروی نوجوانان از بلاگرها را تشکیل دادند. عوامل زمینه ای در 5 کد محوری عاطفی-هیجانی، خانوادگی، زیستی، اجتماعی و شناختی و عوامل مداخله ای در دو کد محوری ویژگی های بلاگرها و ابزارهای ارتباطی دسته بندی شد. نتایج این پژوهش به روانشناسان، مشاوران، معلمان و والدین نشان می دهد که هر یک از آنها چه وظایفی در قبال نوجوانان و حضور آنها در فضای مجازی دارند و نهایتا اشاره می کند که پیشگیری آسان تر و مقرون به صرفه تر از درمان خواهد بود
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر ارتقاء سرمایه روانشناختی افراد دارای اختلالات هیجانی انجام گرفته است.طرح پژوهش از نوع طرح آزمایشی تک موردی چند خط پایه چندگانه(ABAB) است؛ که در طی سه مرحله(پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری یک ماهه)انجام شد. جامعه آماری کلیه افراد 20 تا 40 ساله ساکن شهر تهران که مبتلا به اختلالات هیجانی بودند که در سال 1399 به یکی از مراکز مشاوره درمانگاه (منطقه 15تهران) مراجعه کرده بودند .نمونه پژوهش مردی34 ساله متاهل که بصورت هدفمند با مصاحبه تشخیصی روانپزشک و آزمون روانشناختی(بالاتر بودن نمره کل ازمون MEDIاز نقطه برش) ازجامعه مورد نظر انتخاب گردید؛ در این پژوهش پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز (PSQ) و پرسشنامه چند بعدی اختلالات هیجانی (MEDI) به کار گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش ترسیم نمودار و برای بررسی معنا داری بالینی از روش درصد بهبودی استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد درمان فراتشخیصی یکپارچه تاثیرات معناداری در بهبودی سرمایه روانشناختی کل (64/37%) و چهار مولفه آن (امیدواری85/42%،خوش بینی39/17%، تاب آوری10/42%، خودکارآمدی50%)دارد. از بین چهار مولفه سرمایه روانشناختی بیشترین تاثیر در مولفه خودکارآمدی(50%) و کمترین تاثیر در مولفه خوش بینی(39/17%) مشاهده شده است. همچنین نتایج نشان دهنده تاثیر معناداری در بهبود کل ابعاد اختلالات هیجانی(04/30%) است؛ در این میان 9 خرده مقیاس از بین 10 خرده مقیاس ابعاد اختلالات هیجانی(MEDI) بهبود داشته است و فقط در بهبود یکی از خرده مقیاس ها یعنی عاطفه مثبت PA)) (0) تاثیر معناداری نداشته است. یافته ها نشان می دهد رویکرد درمان فراتشخیصی یکپارچه بر ارتقای سرمایه روانشناختی افراد داری اختلالات هیجانی موثر بوده است و متعاقباً علائم اختلالات هیجانی نیز کاهش یافته است
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر پرخوری و دشواری تنظیم هیجان زنان در آستانه طلاق است. جامعه آماری را زنان 25 تا 45 ساله ساکن تهران که در آستانه طلاق بودند، تشکیل دادند. به دلیل محدودیت¬ها، نمونه گیری به روش در دسترس انجام گرفت. آزمودنی، خانمی 39 ساله دارای مدرک فوق لیسانس منابع طبیعی بود. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه استاندارد مقیاس دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS) و پرسشنامه پرخوری یا شکم بارگی دوره ای گورمالی (BES) بودند. روش پژوهش، طرح تجربیی تک موردی از نوع چند خط پایه چندگانه با سنجش پیوسته بود. آزمودنی طی 8 جلسه تحت درمان فراتشخیصی یکپارچه قرار گرفت. تحلیل آماری پژوهش از طریق ترسیم دیداری و محاسبه درصد بهبودی انجام پذیرفت. یافته¬ها نشانگر بهبود معنادار در دشواری تنظیم هیجان و پرخوری در آزمودنی بودند. او در مولفه¬های دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی بهبودی معنادار را رقم زد و در مولفه های عدم پذیرش هیجان منفی، دسترسی محدود به راهبردهای اثربخش تنظیم هیجانی، عدم وضوح هیجانی بهبودی معنادار را نشان نداد. نحوه اثر بخشی درمان بر این مولفه ها بررسی و تبیین گردید. درآخر پیشنهاداتی کاربردی و پژوهشی ارایه داده شد
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد برفشار روانی مادران دارای دختر نوجوان ناسازگار بود. این پژوهش از نوع تمام آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل مادران دانش آموزان دخترناسازگار دبیرستان‌های دولتی دوره اول و دوم واقع در آموزش و پرورش منطقه 14 شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی با استفاده از نمونه ای شامل 50 نفر دانش آموز دختر به همراه مادرانشان انتخاب گردیده که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد روی مادران گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی 60 دقیقه ای اجرا شد و مادران حاضر در گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. همچنین دختران در هر دو گروه هیچ مداخله ای دریافت نکردند.. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ادراک شده کوهن که توسط مادران تکمیل و پرسشنامه سازگاری بل که توسط دختران تکمیل شد، استفاده گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزار 26.0.0.1 SPSS تحلیل شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود فشار روانی مادران (F = 29/9, p = 0/86 > 0/001) و همچنین کم شدن ناسازگاری در دختران موثر. (F = 207/56, p = 0/81 >0/001)نتایج حاصله نشان می دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند با آموزش تکنیک های اساسی مانند ذهن آگاهی، کاهش اجتناب تجربه ای، تصریح ارزش ها، پذیرش و تمایل فشار روانی مادران را تعدیل کند و ناسازگاری را بهبود می بخشد
با توجه به افزایش روز افزون تعارضات و ناسازگاری‌های زناشویی و آمار بالای طلاق در جامعه و تبعات منفی آن و رابطه متقابل بین نیازهای زناشویی و سبک‌های دلبستگی، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تجربه زیسته‌ی مردان و زنان دارای دلبستگی اجتنابی از نیازهای زوجی بود. این پژوهش با روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش مردان و زنان منطقه یک شهر تهران است که به روش نمونه‌گیری هدفمند 20 نفر از مردان و زنان انتخاب شد. ملاک ورود به مطالعه باسواد بودن، داشتن میانگین نمره بالا در سبک دلبستگی اجتنابی و حدود سنی 25 تا 45 سال بود. در گردآوری دادها ابتدا برای تعیین سبک دلبستگی و انتخاب افراد برای مصاحبه کیفی از پرسش نامه سبک دلبستگی استفاده شد. حاصل تحلیل دادههای به دست آمده 170 کد باز بود. با مقایسه مداوم کدها و دادههای خام براساس تشابه و تفاوت، دسته بندی اولیه ای از کدها بدست آمد. مصادیق و مفاهیم بدست آمده در 22 کد محوری، که پس از ادغام آنها و بر اساس اهداف پژوهش در 5 کد نظری دسته بندی شدند. نیاز به امنیت / بقا شامل 6 مقولات محوری امنیت مالی، امنیت اجتماعی، امنیت جسمی، امنیت عاطفی، تامین آینده، فرزندآوری بوده است.نیاز به عشق و تعلق خاطر شامل 5 مقوله محوری تغافل و تعامل محبت، تشکر و قدردانی، تامین نیاز جنسی، حل تعارض زوجین، نیاز به دوست داشته شدن بوده است.نیاز به قدرت شامل 4 مقوله احترام به جایگاه توسط زوجین، مشخص بودن جایگاه و داشتن سلسله مراتب، دخالت در سلسه مراتب اختیارات خانواده، عزت و اعتماد به نفس بوده است. نیاز به آزادی شامل دو مقوله فرعی آزادی عمل مشروط، حس استقلال و خودمختاری در زوجین بوده است. نیاز به تفریح در زندگی مشترک شامل 5 مقوله تفریح و لذت بردن از زندگی، نیاز به سفر و باهم بودن، نیاز به ارتباط با دوستان، نیاز به ارتباط با خانواده ها، نیاز به تفریحات فردی بوده است. یافته‌های حاضر برخی از اولین شواهدی است که نیازهای زوجین با سبک دلبستگی اجتنابی را ارایه می نماید و می تواند راهنمایی برای مشاوران و روانشناسان اجتماعی و خانواده را فراهم آورد تا با شناخت نیازهای زوجین به طور سیستماتیک با روابط زوجین بپردازند
خودانضباطی از کودکی تا بزرگسالی همراه با راهنمای گام به گام آموزش خودانضباطی به کودکان، نوجوانان و بزرگسالان (1391) / زندکریمی ، غزال (1354 -)، نویسنده
پژوهش حاضر با هدف «شناسایی پیشایندهای نابخشودگی و لجبازی مادر در ارتباط با کودک» انجام شده است. روش پژوهش، کیفی از نوع نظریه داده بنیاد بود. جامعه مورد مطالعه، تمامی مادران کودکان شهرستان تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و متناسب با معیارهای ورود، تعداد 8 نفر از آنها به عنوان نمونه یا مشارکت کنندگان در پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و بدون ساختار استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش سه سطحی کدگذاری (باز، محوری، نظری) استفاده شد. یافته‌های پژوهش، عوامل و شاخصه های مثبت و منفی در نارضایتی کیفیت رابطه والد-کودک را نشان داد. مولفه‌های مستخرج از مفهوم لجبازی شامل عوامل متوقف کننده (شامل خودکنترلی، خوش رفتاری و اقتدار) وعوامل فعال ساز (شامل لجبازی کودک، عذاب وجدان به دلیلی بدرفتاری، ضعف در اقتدار، بی حوصلگی، خستگی، تعارضات زناشویی، تعارضات بین فردی، خصومت طلبی، عدم خودکنترلی) بود. همچنین پیشایندهای نابخشودگی نیز در دو طبقه عوامل متوقف کننده (دلبستگی ایمن، ارزیابی مثبت از رفتار خود، تفسیر مثبت، منتالیزیشن، پیش بینی مثبت، گذشت) و عوامل فعال ساز (تفسیر منفی از رفتار کودک، پیش بینی منفی از رفتار کودک، عدم تکرار رفتار، نابخشودگی قبلی، عدم منتالیزیشن، نگرانی از عدم کنترل در آینده، مشغله کاری) طبقه بندی شد. با توجه به نتایج، می‌توان گفت وجود عوامل متوقف کننده نقش مهمی در کیفیت رابطه مثبت والد-کودک دارد و موجب بهبود ارتباطات والد-فرزندی می گردد. همچنین عوامل فعال ساز موجب اختلال در عملکردهای رفتاری کودک شده و کیفیت ارتباطات والدین و فرزندان را کاهش می دهد
هدف از پژوهش حاضر بررسی پژوهش¬های داخلی در زمینه مداخلات روانشناختی سوگ، ایجاد ارتباط بین مطالعات و کسب یک نتیجه منسجم از میان نتایج پراکنده با استفاده از روش¬های آماری نیرومند است. این پژوهش کاربردی بوده و با روش فراتحلیل اجرا شد. جامعه آماری شامل مقالات فارسی با موضوع مداخلات سوگ است که در نشریات علمی- پژوهشی کشور منتشر شده¬اند. نمونه پژوهش شامل 32 مقاله است. ابزار گردآوری داده شامل سیاهه وارسی محقق ساخته و دستورالعمل روش فراتحلیل است که توسط اساتید راهنما و مشاور بررسی شده و تأیید شد. برای اجرای فراتحلیل از نرم¬افزار جامع فراتحلیل نسخه دوم و آزمون¬های محاسبه اندازه اثر هدجز، آزمون‌های تشخیص ناهمگنی مربع توا، مربع آی و سطح معناداری کیو، آزمون¬های سوگیری انتشار N ایمن از خطا، دوال و توئیدی، آزمون همبستگی بگ و مزومدر استفاده شد. یافته¬ها نشان داد، مداخلات شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی، درمان شناختی- رفتاری گروهی، سوگ درمانی اسلامی، بازی درمانی، گروه درمانی، درمان شناختی- رفتاری، درمان شناختی- رفتاری با رویکرد والد کودک، نمایش درمانی، درمان مبتنی بر ذهن-آگاهی، درمان مبتنی بر هیجان، واقعیت درمانی، معنا درمانی، درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی و موسیقی درمانی به ترتیب دارای بیشترین شدت و اندازه اثر در درمان نشانگان سوگ هستند. پژوهش¬های اجرا شده در زمینه مداخلات بازی درمانی، گروه درمانی، سوگ درمانی اسلامی، درمان مبتنی بر ذهن¬آگاهی، درمان شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی، نمایش درمانی و درمان شناختی- رفتاری گروهی ناهمگن بوده و مطالعات روش¬های درمان مبتنی بر هیجان، بهبود کیفیت زندگی، شناختی- رفتاری با رویکرد والد کودک، معنا درمانی، موسیقی درمانی، واقعیت درمانی و شناختی- رفتاری همگن هستند. پژوهش¬های انجام شده با روش گروه درمانی، درمان مبتنی بر ذهن¬آگاهی، شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی، شناختی- رفتاری با رویکرد والد کودک، شناختی- رفتاری گروهی، درمان مبتنی بر هیجان دارای سوگیری انتشار است. مطالعات روش¬های درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی، معنا درمانی، موسیقی درمانی و نمایش درمانی فاقد سوگیری انتشار است. نتایج حاکی از آن است روش¬های درمانی با رویکرد اسلامی و به صورت گروهی جزء مؤثرترین روش¬های درمان سوگ بوده و پیشنهاد می-شود مشاوران و درمانگران برای درمان از این روش¬ها استفاده کنند
نوجوانی یکی از دور ههای حساس در زندگی هر انسانی م یباشد که با چال شهای فراوانی روب هرو است . یکی از این چالشها عدم توانایی نوجوانان در تنظیم هیجانات خود هنگام رو به رویی با وقایع منفی و همچنین استفاده از تصمیم های ناگهانی و بعضا نادرست، بهجای حل مسئله سازنده در فرد است. این عوامل خود می تواند سبب شود نوجوان به سمت اقدام به خودکشی سوق پیدا کن د. هدف : هدف از این مطالعه ، شناسایی عوامل زمین های نقص در تنظیمهیجان و ح لمسئله در نوجوانان اقدامکننده به خودکشی است. روش: در این پژوهش، به صورت کیفی و پدیدارشناسی، به بررسی پدیده خودکشی در نوجوانان و کشف عوامل زمین های در نقصحل مسئله و تنظی م هیجان در آنان پرداخته شد ه است. با استفاده از پرسشنام ههای حل مسئله کسیدی و لانگ، پرسشنامه تنظی مشناختی هیجان و مصاحبه های عمیق با 7 آزمودن ی به نتایح حاصل از پژوهش دست یافت هشد. یافتهها: در این پژوهش پس از تفسیر مصاحبه های به عمل آمده پژوهشگران ، به وجود عواملی نظیر عوامل شناختی، هیجانی و بینفردی در نوجوان و والد که در تنظیم هیجان و نیز نقص در حل مسئله و حل مسئله سازنده در نوجوان و وال د اثرگذارن د، پی برده شد که هرکدام از این مضامین ، خود دارای چندین عامل اثربخش در اقدا م به خودکشی در نوجوانان بوده است. نتیجه گیری : براساس یافته های به دست آمده در این مطالعه ، م یتوان نتیجه گرفت عوامل زیرشاخ هی تنظیم هیجان و انواع حل مسئله در والدین و فرزندان، که در این مطالعه به آ نها پرداخته شد، در میزان اقدام به خودکشی نوجوانان نقش بسزایی دارد
دین‌گریزی شاید در خانواده‌های غیرمذهبی چندان دارای اهمیت نباشد، اما در خانواده‌های دارای جهت‌گیری مذهبی آزاردهنده است. والدین مذهبی در مقابله با فرزندانی که تمایلات دین‌گریزی از خود بروز می‌دهند به شدت مقاومت نموده و برخوردهای تندی از خود بروز می‌دهند، چرا که انتظار پرورش این فرزندان را نداشته و همین تلقی موجب سرشکستگی و برهم خوردن نظام خانواده و تعارضات متعدد می‌گردد.هدف این پژوهش معرفی عوامل و دلایل دین‌گریزی نوجوانان در خانواده‌های دارای جهت‌گیری مذهبی و بیان پیامدها و آثار دین‌گریزی در جامعه می‌باشد که از طریق مصاحبه با والدین دارای نوجوان دین‌گریز حاصل شده است. پیامدهایی چون تضعیف بنیان خانواده، گرایش به فرقه‌های انحرافی، خودکشی، تعارضات اجتماعی و... که به تفضیل به آنها می‌پردازیم. این نتیجه‌گیری بعد از ارزیابی اعتبار درونی از مسیر دو شیوه متفاوت به دست آمده است: نظرات متخصصان روانشناسی و همچنین ضریب توافق بین دو ارزیاب با استفاده از معیار کاپا تأیید شده است. در واقع شکاف نسلی، مبانی آشنایی والد با مذهب، رابطه والد فرزندی، عدم اطاعت نوجوان از خانواده، برخورد خانواده هنگام تخلف از آداب مذهبی، شروع آموزش آموزه‌های دینی به نوجوان، انتقال رویکرد مذهبی به فرزند، نحوه تشویق والد هنگام انجام دستورات دینی توسط نوجوان، نحوه انجام دستورات دینی توسط نوجوان، واکنش خانواده به انجام رعایت دستورات دینی،ادراک نوجوان از سطح آگاهی دینی خانواده، ادراک نوجوان از برخورد دینی خانواده با جامعه، واکنش خانواده به رعایت دستورات دینی در جامعه، الگوهای نوجوان و نظر والد در خصوص راهبردها؛ 15 کد انتخابی این پژوهش هستند که نشان می‌دهد نتایج و آسیب‌های دین‌گریزی نوجوانان در خانواده‌های مذهبی غالباً ناشی از تساهل و تسامح والدین در اهمیت بخشی و اولویت‌دهی به تربیت دینی فرزندان در کنار آموزش مفاهیم علمی و دانشی است
در سال 2020، جهان با چالش بزرگی به نام بیماری کووید-19 درگیر شد،که خواستگاه آن شهر ووهان چین بود. با وجود تلاش‌های جدی برای کنترل همه گیری بیماری کووید-19، صدها هزار نفر در سراسر جهان به این ویروس آلوده شدند. به همین دلیل بسیاری از کشورها برای کنترل این بیماری از قرنطینه سازی استفاده کردند. با وجود مزایای قرنطینه در پیشگیری از گسترش بیشتر ویروس کووید-19، کاهش موارد ابتلا و کاهش هزینه‌های درمان و مرگ و میر در افراد، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که قرنطینه سازی، با توجه به شرایط محیط و نوع بیماری عفونی منتشرشده ممکن است به کاهش سلامت روان و بروز برخی اختلالات روانی- اجتماعی در افراد منجر شود. از این رو هدف این پژوهش در کوران همه گیری کووید-19 در ایران در سال 1401، شناسایی پیامدهای روانی- اجتماعی ناشی از بیکاری والدین در دوران کووید-19 در نوجوانان مناطق 3 و 10 کرج است. برای دستیابی به نتیجه، پژوهشگر به کمک نمونه گیری هدفمند با هشت نفر از نوجوانانی که والد یا والدینشان در شرایط همه گیری کووید-19 شغل خود را از دست داده اند مصاحبه عمیق انجام داده و پس از بررسی موشکافانه گفتگوی نمونه های منتخب، تحلیل داده ها به روش کیفی- تفسیری و طراحی مدل پیشنهادی در این زمینه، این نتیجه حاصل شد که سیاست قرنطینه سازی در دوران همه گیری ویروس کووید-19، منجر به بیکاری والدین و همین امر سبب بروز مشکلات و پیامدهای آسیبی از جمله افسردگی، اضطراب و استرس در نوجوانان شده است. این نتیجه گیری پس از سنجش اعتبار درونی پژوهش، به سه روش ارزیابی نظرات صاحب نظران روان شناسی، ضریب توافق بین دو ارزیاب به کمک معیار کاپا و ضریب توافق بین متخصصین و پژوهشگر به کمک شاخص روایی محتوایی تایید شد. در واقع افسردگی، اضطراب، استرس و حمایت، 4 کد نظری این پژوهش هستند که نشان می‌دهد تبعات منفی بیش از پیامدهای مثبت بر نمونه‌های آماری تأثیر داشته؛ زیرا افسردگی و اضطراب پاسخ مشترک تمامی نمونه هاست و متاسفانه تنها پیامد مثبتی که از کدگذاری دادهها به دست آمد، حمایت در دو کد محوری خانواده و محیط آموزشی بود، که فقط در خلال صحبت‌های تعداد محدودی از مصاحبه شوندگان یافت شد و برخلاف اهمیت اثرات ناشی از بیماری کووید-19 در برنامه‌های کشورها، هیچ جمله، عبارت یا کدی در خصوص حمایت دولتی استخراج نشده است
ازدواج امری دوجانبه و پیچیده بین دو فرد است که نقشی اساسی بر تأمین نیازهای هیجانی، روانشناختی و جسمی زوجین دارد. با توجه به اینکه ارتباط مؤثر و ابراز هیجانات عاملی اساسی در تفاوت بین زوج‌های راضی و ناراضی است، از این‌رو ارزیابی عوامل مرتبط با اختلالات هیجانی در زوجین در آستانه طلاق ضروری به نظر می‌رسد. در مطالعات پیشین نقش اختلالات هیجانی در تعارضات زناشویی از بعد روانی و بر اساس سیستمICD-11 و DSM-5 مورد بررسی قرار گرفته اند؛ در مطالعه حاضر بر مبنای RDoC صورت گرفته است. پژوهش حاضر کیفی بوده و از رویکرد گراندد تئوری استفاده شده است که بر مبنای تجربه مصاحبه شوندگان است که در طول زندگیشان کسب کرده‌اند. دادهها از طریق مصاحبه عمیق با متخصصان حوزه روانشناسی با هدف بررسی پیشایندهای اختلالات هیجانی در زوجین در آستانه طلاق بر اساس RDoC حاصل شد. جامعه مورد پژوهش، متخصصان حوزه روانشناسی شهر تهران بود. پس از جمع آوری دادهها از طریق مثلث‌سازی در سه سطح کد‌گزاری انجام گرفت و کد‌های باز، محوری و نظری در رابطه با پیشایندهای بروز اختلالات هیجانی زوجین در آستانه طلاق استخراج گردید. سپس پروتکل آموزشی اقتباس از کد‌های سه سطحی استخراج شد و مجددا مورد اعتبار سنجی مثلث‌سازی قرار گرفت. در این پژوهش ابعاد عاطفه مثبت و منفی در زمینه¬های ارزش¬گذاری پاداش، پاسخگویی به پاداش، یادگیری پاداش و ناامیدی از پاداش بیان گردید و نتایج نشان داد که آگاهی از این ابعاد در زندگی هر فردی می‌تواند مانع از بروز اختلال هیجانی در زوجین گردد. در واقع عدم آگاهی نسبت به ابعاد مختلف هیجانات در زندگی زناشویی می‌تواند باعث ایجاد یک چرخه معیوب شود و در مسیر اشتباه ادامه پیدا کند. با توجه به یافته‌های پژوهش به نظر می‌رسد در صورتی که یک برنامه مشاوره یا درمانی متناسب طراحی و اجرا گردد می‌توان از بروز آسیب¬های ناشی از پیشایندهای اختلالات هیجانی همچون عاطفه منفی در زندگی زناشویی زوجین جلوگیری کرد
مرتب سازی درج پیشنهاد خرید پالایش جستجو
