پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی تدریس مهارت¬های تفکر منطقی بر ارتقای حل مسأله و اشتیاق تحصیلی دانش¬آموزان پایه¬ی پنجم ابتدایی انجام گرفته است. روش پژوهش شبه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل می¬باشد. جامعه¬ی آماری این پژوهش را کلیه¬ی دانش¬آموزان پایه¬ی پنجم دوره¬ی ابتدایی شهر تهران درسال تحصیلی1400-1399 تشکیل می¬دهند. حجم نمونه با استفاده از جدول استیونس برآورد شده که با استفاده از روش نمونه¬گیری تصادفی چند مرحله¬ای انتخاب شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامههای الف: پرسشنامه¬ی حل مسأله توسط هپنر و پترسن(1982) و اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران(2004) گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل توصیفی(جداول توزیع فراوانی، نمودار میلهای، شاخصهای مرکزی نظیر میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی از(تحلیل کوواریانس یک متغیره و چند متغیره و تحلیل واریانس یک طرفه) استفاده شد. نتیجه¬ی پژوهش نشان داد که تدریس مهارت¬های تفکر، سبک گرایش ـ اجتناب و وضعیت کلی حل مسأله¬ی دانش-آموزان را ارتقا داده است. هر چه آموزش¬های مهارت تفکر بیشتر بود حل مسئله افزایش پیدا می¬کند. هم¬چنین تفکر منطقی در اشتیاق تحصیلی و خرده¬مقیاس¬هایش تأثیر معناداری نداشته است